سه شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲
[این مطلب در ۱۹ آذر ۱۳۹۰ نوشته شده]
- سالها پیش، کتاب «جهان در عصر بعثت» نوشته آقایان (شهید) محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی، چاپ قبل انقلاب یا اوایل انقلاب، را خوانده بودم. در این کتاب وضعیت وخیم ایران، حجاز، روم، هند، چین و بقیه دنیا قبل از بعثت حضرت رسول (درود خدا بر او و اهل او) تشریح شده بود. شب عاشورای امسال، بعد از خوردن قیمه امام حسین (درود خدا بر او) ایده آن کتاب، و نیز نوشتههای شهید آوینی درباره «عصر جاهلیت ثانی» به یادم آمد.
- امام سجاد (درود خدا بر او) فرمود: «پروردگارا! پدرم قیام کرد و جان داد تا، یَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَة وَ حَیْرَةِ الضَّلالَة، بندگانت را از جهالت و از سرگردانی گمراهی نجات دهد».
- این مسألهای ساده و در عین حال بسیار مهم است. یکی از بزرگترین چهارچوبها، یا شاید بزرگترین چهارچوب تحلیل کلان زندگی بشری است؛ جهل، فساد، ظلم، عدم توازن، خروج از تعادل، گمراهی و ضلالت.
- اگر نگوییم تا کنون همه دورههای زندگی بشر، عصر جاهلیت بودهاند، ناگزیریم که بگوییم بشریت، اعصار جاهلیت متعدد و پیدرپی را تجربه کرده است.
- کلمه «عصر» برای نشان دادن و تأکید بر تراکم، انباشتگی، و تکرار تظاهرات و تجلّیات یک صفت یا مجموعه صفات بهکار میرود. پس میتوان بین دورهها و اعصار مختلف، تمایز قائل شد.
- خودآگاهی تعداد زیادی از معاصران یک عصر نسبت به این مجموعه صفات (در اینجا: جهل عمومی) است که باعث میشود آن عصر، با ویژگی خاصی شناخته شود و نقاط قبلاً مبهم، واضح و روشن شود؛ و نه صرف وجود این مجموعه صفات.
- عصرهای جاهلیت، در عین تنوع در شکل ظهور جهالت، شباهتها و شاخصهای مشترکی هم دارند:
۱- فقر، گرسنگی، نابرابری بیش از حد، و سختی معاش
۲- هرجومرج جنسی و ضعف اخلاق جنسی
۳- جنگ، آدمکشی، رواج خشونت و تجارت سلاح
۴- بدرفتاری با زنان و کودکان، خرید و فروش آنان برای بیگاری و بهرهکشی جنسی
۵- رواج خرافات، بتپرستی، دروغ و تحریف واقعیت (چه ساده، چه پیچیده و چندلایه)
۶- فعالیت طمّاعان ذینفع از جهل مردم.
- اعتراف به جهل، چه برای یک فرد و چه برای جمع، کار دشوار و دردناکی است. برچسب : نویسنده : dmotaleat2 بازدید : 64
- در اولین مراحل شروع عصر جدیدی از جاهلیت، تیزخردان متوجه میشوند. ولی آنچه که باعث شناسایی یک دوره بهعنوان «عصر جاهلیت» میشود، آگاهی عده زیادی از ساکنان آن عصر در آخرین مراحل و اوج آن عصر است.
- این آگاهی نسبت به زندگی و تنفس در یک «عصر جاهلیت»، سبب ایجاد احساس گسترده و شدید عجز و درماندگی است.
- در زمانه ما، روانشناسی و جامعهشناسی و بهطور کلی علوم انسانی و اجتماعی برای کاهش این احساس ناتوانی و عجز و افسردگی مزمن عمیق، به وجود آمدند. ولی در خوشبینانهترین حالت، به شناخت بیشتر دردها منجر شدند و نه درمان.
- این عجز، بسیار دردناک است ولی پدیدهای مبارک است. چون نوید میدهد که در آخرین مراحل یک عصر جاهلیت هستیم.
در بزرگداشت مطالعات!...